اینجا رو ببینید جالبه "10 دلیل تاپ که چرا خواب برتر از سکس است"علا�1ـ
شر و ورهای دو علاف
Saturday, January 26, 2002
واقعیت در 5 ثانیه:ـ
هیچی
همه از هم می پرسیدند:"مگه توی رختکن اینا چه چیزی وجود داره که هیچ وقت تلویزیون نشان نمی ده؟"ـ
نمی دونستن Ú©Ù‡ توی اون رخت Ú©Ù† اØتمالاً هیچی وجود نداره Ú©Ù‡ قابل نشون دادن باشه!!!Ù€..
عشق ساعتی
بچه Ú©Ù‡ بود ءتویده با دختر عمویش ناÙ� برانشان کردند.بزرگتر Ú©Ù‡ شد عاشق دختر کلبعلی شد.توی نوجوونی اومد شهر Ø´ÛŒÙ�ته ÛŒ همسایه بغلی شد.وقتی پیرهن یه باشگاه تهرونی رو پوشید هوس کرد با دختر مدیر باشگاه ازدواج کند.بعد لباس تیم ملی ,Øالا به کمتر از دختر استاندار راضی نبود.اما وقتی ترانسÙ�رش کردن عشق خواهر کوچیکه نخست وزیر ایتالیا اÙ�تاد توی سرش.Ù€
آخر سر,Øتی دختر عمویش رو هم بهش ندادن!!!Ù€
برداشت شده از روزنامه ی جهان �وتبال مورخ3 بهمن 80ـ علا�1
Thursday, January 24, 2002
وبلاگ معتاد وب لاگ جالبي است ,عبرت آموز Ùˆ خوب ولي بعضي کارها Ùˆ اØساسات را به آدم ياد مي دهد Ú©Ù‡ ممکنه موجب وسوسه آدم بشه Ú©Ù‡ يه امتØاني بکنه ببينه چطوريه!(مثلاً نئشگي ترياک اين طوريه Ùˆ نئشگي الکل اين طوريه Ùˆ من از اين ها خيلي هال مي کنم يا اثر اين دوتا برعکس هم است )در ضمن نويسنده اين وب لاگ ÙŠÚ© جوري راجع به دوستانش Ùˆ اعمال خودش صØبت مي کند Ú©Ù‡ گويا شراب خواري Ùˆ ترياک کشيدن را اعمال خوبي مي داند ولي معتاد شدن بده (Ùˆ Ú†Ù‡ دوستا Ùˆ رئيس خوبي دارد!!Ú©Ù‡ يا مشروب خوارند يا ترياکي )Ù€ علاÙ�1
واقعیت در 5 ثانیه :ـ
غرب زده ها !ـ
داشت بازی Ù�ولاد -استقلال را نگاه Ù…ÛŒ کرد از تلویزیون,گزارشگر بیش بیست بیست بار دلیل اÙ�تادن بازی به دزÙ�ول را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯.Ú©Ù„ÛŒ هم ØرÙ� Øاشیه ای زد .عصبانی شد صدای تلویزیون را Ø®Ù�Ù‡ کرد Ùˆ آهنگ "Ú©Ù†ÛŒ جی "گذاشت!
همان موقع شبکه های دیگر داشتند میزگرد پخش می کردند در خصوص غرب زدگی جوانان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ـ
کمه
همون موقع معلما Ùˆ دبیرا جلوی در مجلس تجمع کرده بودن ومی خواستند چند هزار تومن به Øقوقشان اضاÙ�Ù‡ بشه یه بازیکن درجه 3 ,اما باد شده ,Ú†Ú© 30 میلیون تومانی اش رو از باشگاه گرÙ�ت تازه Ù…ÛŒ Ú¯Ù�ت کمه!!!!Ù€
مطلب بالا از روزنامه جهان �وتبال مورخ4 بهمن 80 برداشته شده است ـ علا�1
اطلاعیه �وری
ـــــ با توجه به انتخاب اØتمالی برانکوایوانکوویچ به سمت سر مربی تیم ملی ایران ,با صدای بلند اعلام Ù…ÛŒ داریم Ú©Ù‡ تلÙ�ظ نام ÙˆÛŒ در Ù¾ÛŒ پروژه موÙ�قیت آمیز تغییر اسامی از بلاژویچ به بلازووویچءترزگه به ترزگوئتءکیه وو به چیه ووءکراینوتی به کراگنوتیءبولونیا به بولوگنا وچیرو به شیرو به"برانکووایووانکوویچ"تغییر Ù…ÛŒ یابد
بر گر�ته از سیزده روزنامه ی جهان �وتبال مورخ3 بهمن 80 ـ علا�1
امروز Ù…ÛŒ خوام دست به یک اÙ�شاگری عظیم بزنم Ùˆ از یک ظلم Ùˆ ستم عظیم Ú©Ù‡ بر جماعت دانشجو (البته از نوع مذکرش)میشه پرده بر دارم . برا اینکه شما هم از این Øقیقت تلخ با خبر بشید بتون پیشنهاد Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ یه سری به نمرات اعلام شده در بورد دانشگاه خودتون بزنید Ùˆ نمرات خانومها Ùˆ آقایون رو با هم یه مقایسه ای بکنید تا از این تبعیض آشکار جنسی مطلع شوید.راستش من خیلی وقته Ú©Ù‡ به این موضوع Ù¾ÛŒ بردم ولی اولش Ú©Ù‡ تازه کار بودم Ù�کر Ù…ÛŒ کردم خوب Øتما این خانومها به علت عدم گرÙ�تاری در موضوعات مختلÙ� Ú©Ù‡ ما پسرها اساسی گرÙ�تارشیم بیشتر درس Ù…ÛŒ خونن Ùˆ Øتما این نمرات هم مزد زØمت اضاÙ�یشونه . خوب بچه بودیم دیگه خبر نداشتیم بابا اینها ختم روزگارن Ùˆ از امکانات خدادادیشون لا مذهب ها در هر جا Ùˆ هر موردی استÙ�اده Ù…ÛŒ کنن . از تو خیابون Ùˆ پارک گرÙ�ته برا خر کردن پسرها برا شام مجانی تا دانشگاه Ùˆ خر کردن استاد برا نمره گرÙ�تن!!!!!!!!!!!!Ù€ راستش من این Øقیقت تلخ رو Ú©Ù‡ چاره ای جز پذیرÙ�تن اون نداشتم تازه داشتم باش کنار Ù…ÛŒ اومدم Ú©Ù‡ یه اتÙ�اق بی نظیر برام اÙ�تاد اونم این بود Ú©Ù‡ سر یکی از امتØانهای این ترم جاتون خالی یکی از دخترای توپ دانشکده درست اÙ�تاد پهلوی من!!!!!آقا هنوز امتØان شروع نشده به من خیلی رک Ú¯Ù�ت Ú©Ù‡ چون شب قبل با دوست پسرش رÙ�ته بوده پارتی هیچی نخونده Ùˆ خلاصه Ù�قط امیدش به منه ازم خواهش کرد Ú©Ù‡ به اندازه پاسی بش برسونم. من هم دوباره خر شدم وبا اینکه از شانس بد یه مراقب سگی هم بمون خورده بود خلاصه تو امتØان با هر جون کندنی بود هر Ú†ÛŒ خودم نوشتم به اون هم رسوندم Ùˆ خدا وکیلی چون خیلی خونده بودم با اینکه امتØان خیلی سخت بود ولی خوب نوشتم.بعد هم برا اینکه کسی Ø´Ú© نکنه زود برگه ام رو دادم Ùˆ اومدم بیرون Ùˆ راستش دم در ایستادم تا طرÙ� بیاد بیرون Ùˆ خلاصه به بهانه اینکه Ù…ÛŒ خواد ازم تشکر کنه یه Ú¯Ù¾ÛŒ باش بزنم.بعد از 5 دقیقه اومد . با چند تا دیگه از دخترا بود Ùˆ داشت تعریÙ� Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ امتØانشو عالی داده Ùˆ من هم منتظر بودم Ú©Ù‡ الانه Ú©Ù‡ میاد Ùˆ یه تشکری هم از من میکنه . اما به معنای تمام کلمه کیرم کرد.مثل گاو از کنارم رد شد Ùˆ دریغ از یک تشکر خشک Ùˆ خالی Ú†Ù‡ برسه به Ú¯Ù¾ دوستانه. خلاصه اعصابم خورد شد Ùˆ Ú¯Ù�تم به تخمم چون هیچ کار دیگه ای نمی تونستم بکنم.این گذشت تا اینکه استاده نمره ها رو اعلام کرد Ùˆ من هم رÙ�تم تا نمرم رو ببینم Ùˆ نمره خودم رو دیدم 15 بم داده بود بیشتر انتظار داشتم ولی خوب راستش گرÙ�تن 15 هم از اون درس یه موÙ�قیت بزرگ بود Ú©Ù‡ درخور تشویق هم بود.Ú©Ù„ÛŒ Øال کردم . بعد از روی کنجکاوی یه نگاهی هم به نمره طرÙ� کردم . یک دÙ�عه خشکم زد .کس Ú©Ø´ بش داده بود 20.بالا ترین نمره کلاس!!!!!!!!!!!یه دÙ�عه دیگه به لیست نگاه کردم درست Ù…ÛŒ دیدم من بالاترین نمره بین پسرها بودم Ùˆ اون بالاترین نمره کلاس.جان شما تا Øالا این قدر نسوخته بودم .تصمیم گرÙ�نم برم پهلو استاده Ùˆ برینم به هیکلش خلاصه خیلی عصبانی بودم Ùˆ بیشتر از اینکه تازه جریان نمرات بالای دختر ها رو Ù�همیده بودم.وقتی دم در اتاق استاد رسیدم دیدم در اتاقش بستس در زدم Ùˆ بعد در رو باز کردم Ùˆ دیدم اتاقش پر است از دختر هایی Ú©Ù‡ نمرشون مثلا Ú©Ù… شده بود Ú©Ù‡ با قضیه ای Ú©Ù‡ براتون تعریÙ� کردم Øتما برگشون رو تو مایه های سÙ�ید داده بودن هنوز ØرÙ� نزده بودم Ú©Ù‡ استاد به من سلام کرد Ùˆ بعدش هم به من Ú¯Ù�ت Ú©Ù‡ نمرم خیلی هم خوب شده . اعتراض هم قبول نمی کند . بعدش هم بم Ú¯Ù�ت Ú©Ù‡ در اتاق رو پشت سرم ببندم.بیرون اومدم Ùˆ به اتاقی دربسته Ù�کر Ù…ÛŒ کردم پر از لطاÙ�ت Ùˆ .....Ù€
علا�2
Wednesday, January 23, 2002
چشمهایش را بست
روی پلکهایش نوشته بود :ـ
معر�ت ندارم!!!!!ـ
چشمهایش را که باز کرد،ـ
دوباره عاشقش شدم.ـ
علا� 2
Ù…ÛŒ خواستمت Ùˆ Ù…ÛŒ خواهمت Ùˆ Øتما تا آخرین Ù„Øظه عمرم جستجویت خواهم کرد تا بیابمت!!!!
وقتی بچه بودم تو را در Ù„Øظه پر کشیدن یک شاپرک Ù…ÛŒ دیدم Ùˆ یا رهایی از یک خواب اجباری ظهر Ùˆ یا تعطیلی یک کلاس کسل کننده Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ù…Ø±Ø§ Ø®Ù�Ù‡ Ù…ÛŒ کرد Ùˆ تو را گاه Ù„Øظه ای آری تنها Ù„Øظه ای در پس رها شدن در یک بازی کودکانه Ú©Ù‡ مرا از دنیای بزگتر ها به دنیای خودم Ù…ÛŒ برد Ù…ÛŒ یاÙ�تم!!!!!
و امروز دیوانه وار می خواهمت . می خواهمت تا بخندم . می خواهمت تا رنگ چشمان او را یک بار بی ترس ببینم و آنگاه عشق را هم پاک ب�همم.می خواهمت تا مثل میبدی �کر کنم و سعیدی سیرجانی بخوانم وشکوه هایم را بنویسم و زندگی کنم.
امروز همچون کودکی بی پناه در پشت شیشه خانه زیبایی که با کلاسها تو را در آن می بویند ایستاده ام و می گویم که من هم می خواهمت و اگر شیشه عطرت را به دست آورم بی درنگ آن را می شکنم تا بوی لطی�ت در آسمان پخش شود تا همه شی�ته گانت را از شوق دیدارت بگریانم
ولی امروز تنها زمانی Ú©Ù‡ سوار بر نتها عالم بی خیالی موسیقی را Ø·ÛŒ Ù…ÛŒ کنم Øست Ù…ÛŒ کنم.خوش به Øال نتها!!!!!! اما من تو را مجبور به ملاقات در دنیای خودم خواهم کرد .دنیایی Ú©Ù‡ من (نه بهتر است بگویم ما ) بر پایه تو خواهیم ساخت ای Ú¯Ù„ آزادی
علا� 2
Monday, January 21, 2002
این علاÙ�2 هم دیگر شورش رو در آورده آخه اگه امتØان داری Ú©Ù‡ دلیل نمی شه Ú©Ù‡ هیچی تو وبلاگ ننویسی Ù…Ú¯Ù‡ منو نمیبینی Ú©Ù‡ این همه کار دارم Ùˆ باز هم از وبلاگ غاÙ�Ù„ نمی شم واقعاً Ú©Ù‡ آخرشی!!!Ùˆ......از این ØرÙ� ها Ú©Ù‡ بگذریم این وبلاگ نویسی Ùˆ وبلاگ هونی روی علاÙ�2 تاثیر زیادی گذاشته مثلاً باعث شده Ú©Ù‡ بخودش بگه Ù…Ú¯Ù‡ من چیم از بقیه هم سن Ùˆ سال هایم کمتره Ùˆ چرا من از جوانی ام استÙ�اده نکنم دیگر ØرÙ� ها Ùˆ نظراتم رو بیان Ù…ÛŒ کنم چون یه جایی به نام وبلاگ دارم Ú©Ù‡ ØرÙ� های دلم رو بنویسم Ùˆ شاید یک جایی برای خالی شدن(نمونه این خالی کردن ها در بعضی نوشته هایش مشهود است)این میل در اون تقویت شده Ú©Ù‡ لااقل راجع به بعضی مسائل Ù�کر کنه (از قبیل دوست دختر Ùˆ...)Ùˆ میل به درک عشق Ú©Ù‡ این عشق دیگه Ú†Ù‡ صیغه ای چطوری آیا Ù�قط عشق به جنس مخالÙ� عشقه ØŸ یا نه؟ماهیت عشق چیست؟چرا Ùˆ چرا پروردگار عالم تنها انسان رو از گوهری Ú©Ù‡ Øتی خازنان درگاه ربوبیت از آن بی خبر بودند بهره مند ساخت Ùˆ Ù�قط انسان رو شایسته امانتداری آن دا نست ØŸ!آیا عاشق دیوانه است ؟آیا عشق متضاد عقل است؟آیا عشق یک نقطه است یا چون نردبانی است نردبانی Ú©Ù‡ تا بی نهایت Ù…ÛŒ رود ؟اصلاً من برای Ú†ÛŒ زندگی Ù…ÛŒ کنم ØŸ به Ú†Ù‡ دلیلی من وجود دارم ؟آیا خدایی وجود دارد؟آیا ما خوابیم Ùˆ چشمانمان Øقیقت را نمی بیند؟Øقیقت چیست؟آیا هر آنچه Ú©Ù‡ ما مینیم Øقیقت است یا جلوه ای از Øقیقت است؟...چقدر چرت Ùˆ پرت Ú¯Ù�تم بقیه اش رو بعداٌ میگم Ù€ علاÙ�1