Saturday, May 11, 2002

این نامه محسن سازگارا هم نامه جالبی بود و البته عکس العملهای بقیه هم درباره این نامه باعث شد تا من نسبت به این آدم کنجکاو تر بشم راستش اول که نامه رو خوندم خوب از شجاعتش بدم نیومد ، راستش قبول کنید هر کسی این شجاعت رو نداره تا بخواهد این حر�ها رو بزنه ولی خوب چون باید اعترا� کنم که هیچ شناختی به این آدم نداشتم ترجیح دادم که درباره اون هیچ اظهار نظری نکنم .تا اینکه تو وبلاگ حسین درخشان ، نظرش رو درباره سازگارا خوندم ، راستش رو بخواین با توجه به شناختی که از حسین پیدا کرده بودم به این نتیجه رسیدم که این اظهار نظر نمی تونه بی دلیل باشه و راستش نسبت به سازگارا دیگه اون احساس مثبت قبلی رو نداشتم و اصولا با توجه به نظر حسین �کر می کردم اینم باید یه بازی دیگه برای گمراه کردن و مشغول کردن مردم باشه. راستش دیگه داشتم این قضیه رو �راموش می کردم که ه�ته پیش تو دانشگاه دیدم که بچه های انجمن سازگارا رو دعوت کردن برای یه گپ دوستانه و همچنین یه جلسه پرسش و پاسخ . راستش دوباره وسوسه شدم برم ببینم چطور آدمیه ( البته با یه دید من�ی ) خلاصه ر�تم .15 تا 20 ن�ر از بچه ها بیشتر نیومده بودن ، آخه �علا یه جو بی اعتنایی و بی خیالی (البته از نظر من مجازی) بین دانشجوها وجود داره.خلاصه کلام اینکه 3 الی 4 ساعت پای صحبتاش نشستم راستش رو بخواین کلا نظرم دربارش تغییر کرد خیلی بیشتر از خیلی ها که تا حالا شناختم �کرش امروزی تره ، یعنی بهتر بگم خیلی از امثال آدمهایی مثل حجاریان یا شمس الواعظین دید بازتری داره ، آدمهایی که به علت عدم وجود �ضای حرکت برای همه ، به نظر من یه کم زیادی معرو� شدن ، البته من به هر ترتیب به خاطر همون کارهای کمی که کردن براشون احترام قائل هستم ولی نمی دونم چرا در تمام نظرات و ا�کار نسل گذشته خودم یه جور پایبندی به یک سری قواید دست و پا گیر یا به عبارت دیگه بسته بودن در حصار یک سری ایدئولوژی مسخره(با عرض معذرت) می بینم که حتی تو گ�تار وکردار اونهاییشون که ادعای روشن�کری هم می کنن دیده میشه . ولی من سازگارا رو آدمی دیدم که حداقلش اینه که تلاش کرده با زمان رشد کنه و نشون می داد که به هر دلیل تو این مدت در جا نزده بر عکس تقریبا تمام آدمهای معرو� جامعه ما . حالا نمی دونم چرا حسین درخشان این طور درباره اون نظر داده بود نمی دونم �قط امیدوارم که مربوط به درگیری شخصی شمس الواعظیان و سازگارا نباشه!!!!!!!!!!!!ـ
چون به نظر من خیلی عقایدش از شمس جدید تر و روشن�کرانه تر بود .ـ
امیر

Tuesday, May 07, 2002

خاطرات امروز را هیچ وقت �راموش نمی کنم ، امروز زیباترین ها را دیدم ، ای کاش ساعتم از شوق دیدن این همه زیبایی سکته کرده بود و مرا در آنجا می گذاشت ، لحظه هایی به سادگی آب ولی عظمت یک خواب ، خواب نشستن در یک قایق وسط دریا و یا قدم زدن زیر باران .
از موجودی که این زیبایی را برایم آ�رید و خدایی که او را آ�رید ممنونم.ـ
امیر

دیروز ر�ته بودم نمایشگاه کتاب ، بد نبود البته نه به خوبی پارسال .هر وقت میرم نمایشگاه کتاب از خودم ناامید میشم از اینکه چه قدر تو این دنیا چیز هست که من نمیدونم و تا آخر عمرم هم نمی �همم ولی این به هیچ وجه از علاقه وحشتناک من به کتاب خوندن کم نمی کنه علاقه ای که بعضی مواقع یه کم غیر عادی میشه .آقا در هر صورت یه سری برید نمایشگاه حتی اگه هیچ علاقه ای هم به کتاب ندارید برید حداقل آب و هواش که خوبه ، این قدر خوب که حتما سرتون بی کلاه نمی مونه .راستی ابراهیم نبوی رو هم تو نمایشگاه دیدم ، آدم با حالیه تقریبا به با حالی نوشته هاش هر چند من یه کم کهنگی ا�کار مربوط به دوران حکومت ایدیولوژی ها را تو نوشته هاش میبینم ولی خوب تقریبا میتونم بگم اون برای امروز ایران در میان اونهایی که تخم نوشتن دارن از بهترین هاست. ـ
امیر

به نظر شما اونهایی که از ترس یک مشت "بچه سوسول " خواب شب ندارن چی هستن؟؟؟؟!!!!!!ـ

امیر