Wednesday, March 06, 2002

مذهب هد� نیست؛راه است و وسیله.تمام بدبختی جوامع مذهبی این است که به علت این است که مذهب تغییر روح وجهت داده در نتیجه نقشی که دارد عوض شده و این به این علت است که "مذهب را هد� کرده اند".شما جاده را هد� کنید ؛گلکاری و آذین کنید،صدها سال؛نسل به نسل؛روی این جاده کار کنید,جاده پرست بشوید،معتقد به جاده بشوید،آن را دوست بدارید،به آن عشق بورزید،تا چشمتان به آن ا�تاد یا اسمش به گوشتان خورد از شور هیجان به گریه بی�تید،با هر که نگاه چپ به آن کرد بجنگید ، تمام پول و وقتتان را صر� تزئین و تعمیر و صا� و صو� کردن آن بکنیدیک لحظه آنرا برای رسیدن به کار زندگی تان ترک نکنید همیشه روی آن راه بروید و کی� کنید و از آن گ�تگو کنید و خاکش را به چشمتان بمالید و دوای دردتان بسازید ............چه خواهید شد ؟گمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــراه !!!آری ،همین راه راست و درست وحقیقی شما را از هد� باز می دارد شما را به جایی نمی رساند، در راه گــــــم شــدن از گمـــــــراه شـــدن بدتر است.*********نماز وسیله است ، خود قرآن می گوید"وسیله نهی از �حشا و منکر "اما اکنون خود این حرکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــات و ا ل�ـــــــــــــــــــــــــــــــــــاظ خاص هد� شده
اند و این است که این همه پیچیده تر و حساستر شده است اما از اثر ا�تاده است.*********کســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی که راه غلط ر�ته اگر درست راه برود ممکن است زودترراه درست را بیابد تا آن که در راه درست،غلط راه برود.
******از دکتر علی شریعتی ـ علا�1

Tuesday, March 05, 2002

نگاه چند باره!!!!!ـ
برداشت اول:ـ
یادمه یه مدت پیش تو اهواز یه ات�اق ا�تاده بود که هر چند حادثه مرگباری بود ولی به یه جک تبدیل شده بود.حادثه از این قرار بود که دو تا از نگهبانهای شهر بازی اهواز، که از قرار معلوم وجه اشتراکی هم با رئیس �علی قوه قضاییه داشتن، بعد از این که پارک تعطیل میشه تصمیم می گیرن از �رصت است�اده کنن تا میتونن مجانی از وسایل پارک است�اده کنن!!!.برا همین میرن سراغ این تابها که با سرعت زیاد می چرخن و یکیشون میره رو تاب میشینه و اون یکی میره دکمه دستگاه رو میزنه و بعد تا هنوز دستگاه آروم بوده می دوه و خودش هم می شینه رو یکی از تابها و خلاصه تاب شروع به چرخیدن می کنه و سریعتر و سریعتر می چرخه و اونها هم کلی حال می کردن تا اینکه بعد از 6-7 دقیقه می بینن که انگار دیگه سرشون داره گیج میره .بعد جاسم با صدای بلند (و البته با لهجه مخصوص) به عبود میگه:ولک راستی حالا کی خاموشش کنه!!!!!!!!!!!!!!ـ
بنده خداها تا صبح می چرخن و بعد هم ج�تشون از بین میرن.ولی نمی دونم چرا من از شنیدن این حادثه به یاد مردم ایران می ا�تم با این ت�اوت که اون دو تا لااقل �همیدن باید یکی خاموشش کنه حتما داد و �ریاد هم زدن ولی مردم ایران رو نمی دونم!!!!!!!!!!ـ


برداشت دوم:ـ
یه روز توی یه کارخونه بودم .یه راننده تریلی بود که اومده بود بارشو خالی کنه، دیدم داره به خودش �حش می ده از اون �حشهای اساسی خواهر مادری.ر�تم جلو بش گ�تم مرد حسابی چته برا چی �حش میدی؟ گ�ت به تو چه دارم به خودم �حش می دم چیه مالیات داره؟گ�تم :"نه ولی خوب به ما هم بگو برا چی؟
گ�ت:"راستش موتور ماشینم خیلی خوب کار می کرد �قط یه کم دود می کرد دنبال تعمیر کار می گشتم یه ن�ر رسید و گ�ت من درستش می کنم.من هم ماشین رو دادم دستش ، اون هم تمام موتور رو باز کرد و موتور رو پیاده کرد.بعد هم هر چی بش ور ر�ت نتونست کاری بکنه و حتی نتونست موتور ماشین رو دوباره ببنده و حالا تازه �همیدم بابا چه کلاهی سرم ر�ته . طر� اصلا این کاره نبوده!!!!!!!!!!ـ
هر چی �کر کردم دیدم هیچ کس قشنگ تر از اون راننده نتونست به من بگه چرا موتور مملکت من 22 ساله که پیاده شده و ولی سوار نشده!!!!!!!!ـ
امیر